Wednesday, September 30, 2015


«بیانیه‌ جمعی از فعالین فراجنسیتی، ترانس* و کوییر به بهانه ششمین گردهمایی کشتار زندانیان سیاسی در ایران»

  



 *************************************

پیشگفتار
 این متن خوب و انقلابی و بموقع, متاسفانه ,نه تنها تاریخ نداشت(چه از طرف رفقای نویسنده و چه رفیق سارا-ولی میبایست حدود12-10 روز پیش بوده باشد) بلکه خیلی بد ویراستاری شده بود.حال, یا سیستم کامپیوتری که از آن برای نوشتن فارسی استفاده شده بود نقص داشته یا کم کاری نویسندگان بوده نمیدانم. یا هر دو مسئله نقش داشته است.  در اینجا با تصحیح کلماتی چند-واژگان فارسی را بجای انگلیسی برگزیدن- و نقطه گذاری و...آنرا برای خوانندگان این صفحه باز تکثیر میکنم.
از طرف رفیق روزا آگاه شدم که او اول این اعلامیه را در دهم و بعد سیزدهم سپتامبر  در صفحه اش گذاشته بوده است.
 لازم به یادآوری میباشد که , نویسنده این سطور, بیش از 14  سال پیش, جزو اولین رفقای آنارشیست بودم که به توهین لفظی و خصمانه شاعرخوب / مترقی اسماعیل خوئی-که مقیم انگلستان بوده و هست- به فعالین فراجنسیتی برخورد کرد و با افشا گری از تفکر ارتجاعی اش موضع خویش را در دفاع از دوستان و رفقای فراجنسیتی در نشریه "نه خدر"(اولین نشریه دو زبانه فارسی-انگلیسی آنارشیستی: نه خدا نه دولت نه رهبر) بچاپ رساندم. رفقا میتوانند آنرا در "نه سخد" خاص-که با یاری و زحمات رفیق روزا اسکن شده و بازتکثیر گردیده - مرور کنند.
در ضمن صفحه فیس بوک رفقای منشعب را در زیر میگذارم که اصل اعلامیه اشان را بتوانید بخوانید. با موفقیت چه بیشتر برای همرزمانمان.
https://www.facebook.com/Iranian-radical-Queer-671766372924799/timeline/
پیش بسوی جامعه ای آری از خشونت و توام با عشق  و همبستگی 
با تمامی افراد همانگونه که هستند  .
پیش بسوی نابودی سرمایه داری و دولت ,که بدون تحقق آن رسیدن به تمامی خواستهای بشریمان ,به تمام و کمال , بی معنا خواهد بود
زنده باد آنارشی- زنده باد آزادی
پیمان پایدار
************************* 

ما فعالین ترانس و هم جنس گرا و بیرون از هنجارهای دوگانه زن ومردی در تبعید و مهاجر همیشه علیه تمامی سرکوبهای دگرجنس گرایانه(هترونرماتیو) در اپوزیسیون ایرانی‌ بودیم , هستیم و خواهیم بود; هر چند سالیان سال است که  فعالیت و تلاش های فکری و نوشتاری و… حاشیه راندگان جنسی‌ و جنسیتی پشت فرهنگ دگر جنس گرای اجباری نه صرفا  در تمامی ابعاد سیاسی بلکه دگر عرصه ها سرکوب شده است, اما  کماکان حضور همیشگی ما به عیان دیده شده است.


چرا که در میان ما هم کارگر بوده است، هم تجربه زندانی سیاسی و هم ممنوعیّت و محرومیت و بازداشت و تهدید فعالین هم جنس گرا(کوییر)، هم فعال جنبش های زنان و دانشجویی و هم ستم دیدگان مضاعف جنسیتی ,قومیتی, وملیتی غیر فارس هم جنس گرا و ترانس. اما آنچه که ما را واداشت دوباره و چندباره( مثل تمام این سالها) به اعتراض به ماهیت و نحوه برگزاری کمیته محلی چنین همایشی در برلین بپردازیم مختصر به شرح زیر است:
این همایش, برای اولین بار ,موضوع هم جنس گرائی و ستم جنسیتی به آنان را به مثابه امر سیاسی را در دستور کار خود قرار داده است که از نگاه بیرونی امری پیشرو و مترقی بحساب می آید و احتمالا در تاریخ "افتخارات" کمیته برگزار کنندگان محلی و پیشینه فعالیتی بسیاری از افراد مایه "مباهات" و نشان دادن "مدال همبستگی"‌ اشان با جامعه سرکوب شده غیر دگر جنسگرای ما قلمداد می شود !!


نگاه به این موضوع ,بدون شرکت و صد البته امنیت حضور داشتن و نقش فعالانه خود افرادی که تجربه مستقیم و عیان همجنس وترانس ستیزی دارند و از قبل این موضوع در عرصه سیاسی هزینه ها داده اند بی معنا بوده و هست ; و صرفا درست کردن ویترینی "زیبا" از سوی دگرجنس گراها و همه افراد پذیرفته شده از سوی هنجار های موجود است. نام چنین حرکتی را در مبارزات حاشیه راندگان جنسیتی دنیا همانا 'پینک واشینگ'( استفاده ابزاری- سمبل- کردن از حقوق ال. جی. بی. تی. کیو ها ) می‌خوانند . و طبعا میبایست این واژه را به نحوه سازماندهی این برنامه اطلاق کنیم .

اما چرا 'پینک واشینگ' یا همان نمایش و استفاده ابزاری از حقوق ال جی بی تی کیوها؟

با وجود سالیان سال مبارزه در همین شهر برلین به هیچ کدام از اشخاص مشخصی‌ که هم زندگی‌ هم جنس گرا و ترانس دارند و هم چشیدن ستم مضاعف فراجنسیتی را در زندگی  روزمره خود با پوست و گوشت حس کرده اند  و هم فراتر از آن در عرصه محیط‌ های سیاسی به خاطر فعالیت در این زمینه تجربه حذف شدن دارند در هیچ نشستی برای برنامه گذاری ها شرایط امن و امکان نقش فعالانه به عناوین مختلف داده نمی‌شود و در هیچ یک از محفل های دگرجنس گرایانه مورد اطلاع مستقیم قرار نمیگیرند .


ما هم, در بخشی از همین فضاهای اپوزیسیون ,از یک سؤ مورد توهین و آزار و برچسب ,حتی این اواخر تهدید های خانوادگی, شدید همجنس گرا و ترانس ستیز قرار میگیریم و هم از سوی دیگر مورد تهدیدها و خشونت های رژیم جمهوری اسلامی ! همه این ها در ابعاد مختلف فعال سیاسی ترانس و همجنس گرا و دیگر حاشیه راندگان جنسیتی را که نه می خواهند یا قادر به پنهان کردن هویت های جنسیتی شان  نیستند را به سکوت و خفه شدن می خوانند و عدم دعوت این افراد در سازماندهی چنین رویدادهایی ادامه همین دست روی گلو گذاشتن و خفه کردن است .

 بگذارید که در اینجا دربارهٔ ابعاد دیگر این سرکوب وآزار و اذیت و محروم ساختن (بایکوت) فعالین در این زمینه  و در این شهر ,با وجود تمامی اسناد و مدارک و شواهد,  وارد جزییات بیشتر نشویم .  در این کمیته محلی، که یکی‌ از موضوع‌های آن اتفاقا زندگی‌ روزمره ما و تاریخ ما است، هیچکدام از فعالین هم جنس گرا  وترانس به مشارکت خوانده نشدند. به دیگر سخن , با کمال وقاحت , ‌ برنامه گذران با امتیازات دگر جنس گرایانه و هنجار های دوگانه (سیس من و سیس ومن) دربارهٔ این موضوع  و آنهم با عدم حضور قاطعانه فعالین هم جنس گرا و ترانس در باره سرکوب به آنها برنامه ریزی و دعوت به دادن مقاله میکنند !!


لابد, فعالین ترانس و همجنس گرا هم آنچه که تجربه و مبارزه و تاریخ آنها است را میبایست تحت عنوان بررسی به هئیت نظارت و تصمیم گیری دگرجنس گرا بدهند! آنها هستند که باید ما را حتی در این زمینه مورد ارزیابی قرار دهند !! هرچند که در پایان هم با انتخاب شخصی و سلیقه ای و بدون روال مشخص از روی باند بازی کسی را انتخاب میکنند .(حداقل در این موضوع خاص انتخاب بر این اساس بوده است- به دعوت تلفنی)


اگر موجودیت همجنس گرا و ترانس ستیزی امروز برای شما, پس از سالها سرکوب و سکوت, موضوع می شود ,همانا و  بیش از همه، حاصل و نتیجه  فعالیت و صدای همین غایبین به حاشیه رانده  شده است که از سوی برخی از شما مورد خشونت مستقیم ترانس و همجنس گرا ستیزی قرار گرفته شده اند و از سوی برخی دیگر از شما با سکوت و بی توجهی !!


این موضوعات نتیجه یک مبارزه است لااقل اگر به اشخاص احترام نمی گذارید به دست آوردهای مبارزاتی آنها احترام بگذارید! که فرق همجنس باز و همجنس گرا را به شما آموختند!


نیازی نیست که به حافظه تان فشار بیاورید : همین چند سال پیش، در دو سال متوالی, بخشی از همین فعالین از سوی برخی‌ از شما دگر جنس گرای فعال  در جلسات سیاسی مورد خشونت جسمی‌ , کلامی و تهدید واقع شده اند و مابقی شما در برخورد با آن به جای موضع گیری  سیاسی مشخص آن را با سکوت برگزار نموده و به خیال خامتان مشمول گذر زمان گردید !! و‌ در نهایت هیچکدام از انتظارات افراد مورد خشونت واقع شدگان جلسات از شما ,برای محکوم کردن چنین جنایتی, نه تنها برآورده نشد  بلکه به غیر سیاسی‌ترین شکل موجود با بی توجه ای مواجه گردید .


با این بهانه -و عذر بدتر از "گناه" - که "آنها خودشان نمی آیند"(مایه خنده)!!!  هر یک از شما در ایجاد این فضای خفقان و به حاشیه راندن فعالین ترانس و هم جنس گرا  نقش جدی و فعالانه داشته اید( چه آگاهانه و چه ناخودآگاهانه)  چرا که حتی سکوت شما در برابر ستم جنسیتی به معنای همراهی کردن با ستم تلقی میشود. واین, تنها, نمونه ایست از خروار .


تجربه چند سال اخیر ما, که خود برگزار کننده بسیاری از نشست ها و کارگاه هائی در این زمینه  بوده ایم, بوضوح حاکی از غیبت شما در اکثر آنها بوده است . به زبانی دیگر, از آنجائی که این مبارزه را مبارزه خود نمیدانستید است که در آنها حضور بهم نرساندید و همبستگی‌ عملی‌ سیاسی نشان نداده اید . آیا غیر از این میباشد؟!


در زمانی که شما, پس از سالها انکار ستم مستقیم به همجنس گرایان و ترانس ستیزی میبایست, دربرابر آنچه که در جلوی چشمان شما اتفاق افتاده و می افتد, موضع میگرفتید ,اما این موضوعات در اولویت کار سیاسی شما قرار نگرفت! حال  آنکه شما , پس از همراهی غیر مستقیم خویش با این سرکوب شدید, امروز در غیاب فعالین ترانس و هم جنس گرا میخواهید با مطرح کردن این موضوع- در این نشست- چه چیزی را ثابت کنید؟!

طرح این موضوع ,بیرون از تجربه مستقیم هم جنس گرایان و ترانس و تجربه تاریخی و مقاومت های روزمره خودشان, صرف یک مسئله لوس، اخته و فرصت طلبانه (دست مالی شده) ای بیش نیست .
لابد برای شما که حتی حاضر به عذرخواهی کردن و پاسخ گویی به اظهارات ترانس و همجنس گرایانه ستیز سرکوب گرایانیتان نیستید باید کف هم زد! به راستی تاریخ رسمی را فرادستان می نویسند !


در حالی‌ که چند تن از همین فعالین، بی صدا بایکوت شده و مورد خشونت مستقیم ترانس و همجنس گرا ستیزی برخی‌ از همین برگزار کنندگان و اطرافیانشان و دیگر فعالین سیاسی برلین واقع شده اند , شما با ارائه ویترینی تازه با موضوعیت کوییر‌ها به تاریخ کاری خود اضافه می‌کنید(!) و مابقی دگرجنس گرایان هم باز در غیاب غریب به اتفاق هم جنس گرایان این شهر می خواهند به استقبال برنامه شما بیایند.

 این نمایش(کمدی-تراژیک) ما را یاد سفید پوستانی میندازد که برخی‌ از آنها خود از سوی فعالین سیاه پوست محکوم میشوند که شخصاً تجربه برخورد راسیستی از همین سفیدها را داشته اند و این فعالین سفید پوست روزی از همین روزها یادشان می افتد که میبایست موضوع خشونت تبعیض نژادپرستانه ( راسیستی) به سیاهان را به عنوان موضوع حاد سیاسی ,(صد ‌البته همین هم نتیجه تاریخ مبارزاتی خود سیاهان بوده است) بدون حضور مستقیم تجربه کنندگان  ومبارزان با این ستم ,بدون توجه و تلاش برای فهم امتیازات و موقعیت هایی که خود در آنها راسیست وار برخورد کرده اند ,  به موارد بحث خود اضافه کنند !!


روی سخن ما نه تنها با نامهای مشخص هم جنسگرا و ترانس ستیز و اتوریته مردانه بلکه به تمام دگرجنسگرایان سیاسی این شهر است که با سکوت بیشرمانه و موضع گیری نکردن خود و با ترجیح به سیاست حاکم در فضای دگر جنسگرای اجباری و البته بی توجه ای کردن و نفع خشونت و با برچسب زدن‌های 'روان پریش' منجر به حذف  اجباری غریب به اتفاق هم جنس گرا یان و ترانس ها از محیط‌ های سیاسی ایرانی‌ دگر جنس گرا شده اند. آنهائی که صد البته و همه روزه از امتیاز دگرجنس گرایانه (و یا حتا بودن در هنجارهای جنسیتی مورد پسند دگرجنسگرائی و مردانگی هنجارگرا ) سود میبرند .


امروز, در شرایطی که فضاهای سیاسی دگرجنس گرا با بی‌ شرمی تمام و وقاحت ناشی‌ از کوری دگر جنسگرایانه خود به تفکیک آگاهانه و ناآگاهانه دگرجنس گرا و دیگری‌ها در تمام ابعاد کمونیتی ایرانی‌ پرداخته است و برخی‌ از ما حتی تهدید به آزار جسمی‌  شده و خانواده‌های ما در ایران با تهدید از سوی همین فضاها مواجه هستند ,چنین برنامه گذاریهایی, بدون پیگیری خشونتی که منجر به حذف و حتا هزینه‌های جانی و مالی و اقدام به خودکشی‌ برخی‌ از ماها شده است, در ماهای اخیر,  نمایشی مبتذل و توهین به مبارزه و خون و آه و درد قربانیان ستم است.


ما در صف اول مبارزه و مقاومت روزمره خود هزینه می دهیم. شما از ادبیات و مبارزه ما همزمان که ما را پس می زنید استفاده ابزاری میکنید (حذف اذغامی.) نویسندگان این بیانیه حتی به کوری دگرجنس گرایانی که حاشیه راندگان جنسیتی را فقط در بحث میز گرد سرکوب می گنجانند نقد بنیادین دارند. و عدم حضور این موضوع در میزگردهای مقاومت و مبارزه، نهایت نگاه کورکورانه دگرجنس گرایانه اجباری به زندگی و تاریخ مبارزاتی ما محسوب میشود .


چرا که ما قربانیان سرکوب شده تنها نیستیم، بلکه در همه این سالها به اشکال متفاوت تاریخ ما، تاریخ مقاومت و مبارزه بوده ‌است ، مقاومتی که بسیاری از شما با آن همبستگی‌ عملی‌ و روزمره نشان نداده اید،مبارزه‌ای که در مبارزه هنجارگرا رنگ‌های مختلف نه تنها به رسمیت شناخته نشده بلکه در بسیاری مواقع با کارشکنی‌های مشخص بسیاری از همین فعالین "صاحب نام"(به واسطه امتیاز تنها و تنها دگرجنسگرا و هنجارگرا بودن بلندگو دار شده اند ) با بی توجهی نیز روبرو شده است .


ما مبارزه کرده ایم و شما مارا سرکوب!
ما مقاومت کردیم و شما عدم همبستگی!
حالا شما تصمیم میگیرید ما را فقط در میزگرد سرکوب بچپانید!؟
البته که فهم ما از مبارزه و مقاومت با فهم دگرجنس گرایانه زمین تا آسمان فرق میکند .


امروز, از صدای آمریکا  گرفته تا احزاب دست راستی تا بنگاه های پولی‌ امپریالیستی  و حتی دولت جنایت پیشه اسرائیل … کالای حمایت از حقوق ال‌ جی‌ بی تی کیوها برای سود خود می فروشند و تبادل سرمایه نمادین برای سیاست‌ بازی های سرکوب گر خود میکنند. در چنین  فضا و شرایط سیاسی برای اولین بار حرف زدن در چنین همایشی از این موضوع افتخاری مترقی و آلترناتیو نیست . این سیاست ضد سیستم و آلترناتیو دقیقا از آنجائی آغاز میشود که چگونه و در چه شکلی درباره این موضوع صحبت می‌کنیم , نه آنکه از قبلش برای خود سودی بجوئیم . موضوع بر سر اینکه چه کسی‌ در این میزگرد صحبت می‌کند ابدا نیست بلکه این است که چه کسانی‌ بدون داشتن تجربه ترانس ستیزی و همجنس گرا ستیزی تصمیم گیرا و هماهنگ کنندگان هستند(کاسه گرمتر از آش!!)


ما چنین برنامه‌هایی‌ را که در این موضوع مشخص, یعنی سرکوب تاریخ ما به شکل مردسالارانه و اسطوره مدار مردانه و براساس امتیاز زن و مرد بیولوژیک هنجارگرا, سازماندهی میشود را بایکوت می‌کنیم یا دستکم جدی فرض نمیکنیم .


شما نمیتوانید درباره تاریخ ما تصمیم گیری کنید و ما را به شکل مهره‌ها و ابزار‌های سیاسی در برهه های زمانی‌ مختلف مورد سؤ استفاده قرار دهید در حالی که برخی از شما، خود شاکی شخصی برخورد همجنس گرا و ترانس ستیزی هم دارید .
افرد ترانس و هم جنس گرا ازهویت‌های مختلفی‌ برخورد دار هستند , حال آنکه در پلاتفرم برگزار شده شما تنها هم جنس گرایانی  که به سیاست هنجاری شما نزدیک ترند, آنهم تازه در بخش دکوراسیون ال‌ جی‌ بی‌ تی‌ میگنجد , یعنی‌ بقیه عرصها و بحث‌ها در مالکیت مطلق دگرجنسگرایانه است (‌دیکتاتوری دگرجنسگرایانه.) طبق معمول اول مردان با هنجارهای مردانه و بعد با فاصله زنان بیولوژیک درون هنجار های دوگانه جنسیتی در موضوعات مختلف، سیاسیو استراتژی های سیاسی سخن رانی میکنند.


شما خود در این برنامه به یک کارگاه که اساسا نشان دهد چقدر به عنوان دگرجنس گرا می توانید عامل ستم و سرکوب باشید نیاز داشتید !!
ما از خود می‌پرسیم این کوری به حذف و ایجاد رعب و وحشت به آزار جسمی‌ و جنسی‌ به همجنسگرایان و ترانس‌ها چقدر در این فضاها عادی شده است. محتوا، فرم ها و استراتژی‌های این نوع برنامه گذاری ها ما را بیشتر به شکل و فرم هنجارگرا  و مردانه بحث‌هائی شبیه میز گرد‌های بنگاه‌های سرکوبگرایانه همچون بی‌بی‌سی و صدای آمریکا می‌‌اندازد: برنامه هائی چون 'پرگار' که دومرد هنجارگرا از سیاست و سرکوب حرف میزنند(!) و اصلا نمی فهمند که چقدر فضای فرادستانه برای صدادار کردن ژرفانما (پرسپکتیو) و تجربه زیست مردانه خود را به قیمت بیرون کردن بقیه دورنما ها اشغال میکنند  .


در زمانه‌ای که حتا افراد به نقش و امتیازات دگرجنسگرایانه ی خود در قبال این سرکوب سیستماتیک آگاه نیستند و با کمال وقاحت آن را باز تولید هم میکنند این نوع حرکات جزئی از سیاست بازی‌ ها درون نظم موجود است.


حرف زدن از سرکوب حاشیه راندگان جنسی‌ و جنسیتی به معنای واقعی‌ یعنی‌ فهمیدن امتیازات دگرجنسگرایانه و مردسالارانه و نقش عملی‌ و روزمره همین برگزار کنندگان و مخاطبان آن در قبال سرکوب ترانس‌ها و همجنسگرایانی که در این زمینه عمومی‌ فعالیت کرده اند ولی صدا و تصویرشان صد برابر یک دگر جنس گرا هزینه دارد .


شما در قبال تمام این خشونت ها امروز در همین فضا ها در برلین مسئول هستید و مورد اتهام، حتا آنهائی که فقط با سکوت و همبستگی عملی‌ نداشتن و پذیرفتن افراد هم جنس گرا و ترانس ستیز در جلسات و فضاهای متفاوت به ما پشت کرده اند نیز هم! ما نیازی به توضیح و اثبات حقانیت خود به شما که در جایگاه قدرت نشسته اید, و با بی شرمی از آن لذت هم می برید، نداریم. همانطوری که هیچ سیاه پوستی بر سر بحث نژاد پرستی‌ نیاز به اثبات قربانی بودن خود به سفید‌پوستهای راسیست  ندارد.


بیک کلام : این شما هستید که باید اثبات میکردید که نسبت به جایگاه سرکوب گرایانه و امتیازاتش واقف هستید , مردان و زنان نرمال مورد پذیرش و در هنجار.
و این فهم با  نشان دادن مسئولیت عملی‌ و روزمره معنا پیدا میکند نه با سیرک وبرگزاری نمایش ستم به ما !


ما در این شهر حتا در فضاهای هم کیشان و امن خود از کنترل و قضاوت های شما در امان نیستیم : از فیلم و عکس گرفتن های پنهانی، از پرونده سازی و تلفن های افشاگرایانه زندگی جنسی ما ! امروز این خشونتها دامنه اش حتی به خانواده ها‌ی ما در ایران هم رسیده است که از همین فضا بیرون آمده است. شما مسئول هستید که  در مقابل آن واکنش نشان دهید .


حضور نداشتن بسیاری از ترانس و همجنس گرایانی که در تاریخ سیاسی و بحث ترس بر انگیختن علیه هم جنسگرایان و ترانس (همو/ترانس فوبیا) نقش ویژه‌ای داشته اند در سالن معنایی جز دعوت شما به شرم کردن و کمی خجالت کشیدن ندارد! هرچند که ما را به بسیاری از شما امیدی نیست.
هم جنسگرایان و ترانس هایی که هزینه همه جانبه در این موضوع را پس داده اند شما را سر این استفاده ابزاری و باندبازانه محکوم میکنند. شما در برابر آزار و اذیت فعالین همجنسگرا و ترانس در مقابل تاریخ مسئول هستید!


این نقد و بایکوت ابدا و اصلا  به معنای نقد و بایکوت و احترام نگذاشتن به قربانیان و زندانیان سیاسی و تمام هزینه دهندگان اپوزیسیون نیست . بلکه تنها واکنشی به تحریف تاریخ سیاسی ما از طرف بی شرمانی چون شماست.
جمعی از فعالین ترانس،هم جنس گرا ودگر حاشیه راندگان جنسیتی و جنسی برلین که نام برخی به دلایل امنیتی/ اطلاعاتی  بگونه اختصار آمده است.
امیر ثاعمیان
یاور خسرو شاهی
پویا ارسطو
سپهر مساکنی
زینب. ن
محدیث الف
الف. م
ر. سیم
محبوب
ف. ج
زینب
میم
پانته ها
هنگامه
سهراب
روژی
پیوی

No comments:

Post a Comment